سلنا سلنا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

ماه خونه ما؛ سلنا

رسوای عالم :))

قرار شد شام بابا ما رو مهمون کنه ، گفتم بزار سلنا انتخاب کنه کجا بریم ، اونجایی که فضای بازی کودک داره رو انتخاب کرد  و صورتش رو نقاشی کردن و کلی بهش خوش گذشت ، اما ... اما از همون وقت ما رو هلاک کرده که آشپرخونه رو تعطیل کنیم و فقط بریم همون جا شام و نهار و حتی صبحانه خداااااااااااااااا ...
26 دی 1394

بدون عنوان

مامان فلپ جک غذاش چی بود؟ یادم نیست سلنا ، یادت بیاد دیگه !!! آها ابنیات  من آبنبات میخوام.  سلنازی آبنبات و شکلات شبیه هم هستن دیگه شمام که دوست نداری . نه مامانی آبنبات آبنبات ، شکلات شکلات  ...
26 دی 1394

خانوم مهربون :))

توی پارک یک خانومی نون دستش هست ، سلنا بلند میگه : مامانی خانومه نون داره و اون خانوم هم با لبخند یک تکه بهش تعارف میکنه .سلنا نون رو میگیره و بلافاصله میگه : وای چه خانوم مهربونی  ...
26 دی 1394

بدون عنوان

ماجراهای موقع خواب همچنان برقرار و پررونق است ، دخترم از من میخواد که واسش داستانهایی تعریف کنم که شخصیت اولش سلنا نام داره ، ازم میخواد از درباره دختر قد داراز ( علی رغم تاکید من به گفتن قد بلند ) صحبت کنم. 
23 دی 1394

بدون عنوان

دختری که عصری با مامانش توی هوای خوب بارونی (نم نم ) قدم میزنه و میاد خونه. البته با یک چتر طرح کیتی درحالی که با اطمینان کامل میگه :هرکی چترش کیتی هست حتما اسمش هم سلنا هست ، آدم یک گاز خوشمزه از لپش بگیره و بوسش کنه، چی میشه .............. ...
20 دی 1394

شعر شاد و حس شاد :))

این شعر رو دوست دارم حس خوبی بهم میده :)) دریاچه نور ای که چشای قشنگت یه دریاچه نوره لب سرخابی رنگت داغه مثل تنوره بیتو خونه ی دل من سردو سوتو کوره جز تو هیچکسو دل من نمیخواد مگه زوره مگه زوره؟ چرا پیشم نمیمونی عجب نامهربونی تا سر بجنبونی دیگه رفته جوونی یه عمری تنها میمونی دیگه دیره پشیمونی عزیزم تو نمیدونی واسه دردام تو درمونی آخ چقده دوست دارم بیشتراز یه عالمه قد جونم اینهمه هنو میگی بازم کمه وای چقده دوست دارم بیشتراز یه عالمه قد جونم اینهمه تازه میگی بازم کمه تو این دنیا تو این عالم منو باش که زندگی دادم به اون کسی که نمیخوادم کسیکه داده بر بادم دلم شیشه دلت سنگه واسه سنگه دل...
19 دی 1394